روزهای سخت نبودن تو
سلام عشق مادر الان دوشبه که نمی بینمت دارم میمیرم مامانی نمیتونم نفس بکشم دلم برات تنگ شده ... الان خونه عمو مرتضی هستم سارینا هنوز نخوابیده و کنارم نشسته شیطونی می کنه وقتی بجای خاله بهم می گه مامان دلم بیشتر برات تنگ میشه فرشته نازم... نمیخوام جلو سارینا گریه کنم اما دلم خیلی تنگه ای خدا از یه طرف مامانم امروز عملش کنسل شده از یه طرفم ندیدن تو باز خدارو شکر تو بهت خوش می گذره و غصه نمی خوری.. تا زنگ می زنم تند میگی مامان جونم دلم برات تنگ شده قربونت خداحافظ اخه می خوام کارتون ببینم...اما من چه جوری امشبم بدون تو بخوابم اخه... میدونم ازم بعیده اما دست خودم که نیس از وقتی به دنیا اومدی یه یه روزم ازت جدا نبودم اصلا معلوم نیس کی...
نویسنده :
مامان سمیه
11:16