امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

مامان و امیر ناز

فرشته مهربون

سلام نازنینم این روزها کمی سرم شلوغه واسه همین دیرتر اومدم اخه مامان و بابام رفتند مشهد و ما اومدیم خونشون که خاله اینا تنها نباشن. این چند روز که پدرجون نیست که ببرتت مهد من و بابایی میبریمت. بماند که شنبه کلی گریه کردی که نمیرم مجبور شدم یه نیم ساعتی اونجا بمونم بعدم رفتم برات یه اسباب بازی زرو خریدم ودادم به معلمت به اسم فرشته مهربون داد بهت که واسه موندن تو مهد تشویق بشی. البته این چند روزه بهتر شدی اما کمی موقع رفتن واسه موندن من اصرار می کنی.امیدوارم زودتر عادت کنی. اخه وقتی گریه می کنی دلم ریش میشه فدات بشم.راستی نازنینم یکشنبه همراه عمه ها واسه اولین بار بردیمت باغ وحش از اونجا که عاشق حیواناتی کلی ذوق کردی اما چون شب بود و همه قسم...
28 مهر 1390
1