پسر حاضر جواب من
نازگلم الان رفته مدرسه و مامان حسابی تنها شده. هنوزم با اینکه مدرسه رو دوست داری اما فکر کنم واسه بیدار شدن صبحش همش شاکی میشی و دوست نداری بری. همش میپرسی مامان چند روز دیگه تعطیلم؟ صبحا که داری میری مدرسه برات ایه الکرسی می خونم تا خدا حافظت باشه بعدشم خیلی دلم تنگ میشه از جای خالیت.. چه زود بزرگ شدی.. حالا بگم از حرفهای بامزه ات.. دیروز با هم رفتیم برات سی دی بخرم یه اقایی فروشنده بود تو یه سی دی رو انتخاب کردی من بهت گفتم بده عمو ببینه قیمتش چنده؟ تو فکر کردی من گفتم عمه حالا با صدای بلند هی می گی مامان نگاه کن این عمه است؟ مگه این زن؟ من هی می گم مامان من کی گفتم عمه؟ تو باز تکرار می کنی و فروشنده هم کلی خندید.. چند روز پیش هم با خاله ف...
نویسنده :
مامان سمیه
11:08