تنبل مامان
امیر جونم صبح به زور پا شد بره مدرسه.. باز خوبه الان امادگی و کلی تو مدرسه بازی می کنن اما همش غر میزنه که دوست ندارم برم. امروز گفت مامان چند روز دیگه برم تعطیل میشم.. شمردم براش تا چهارشنبه کلی شاکی شد اوههه این همه برم خسته می شم دلم برات تنگ میشه اصلا دوست ندارم برم حالا می رم کلی بستنی می خورم مریض شم نرم مدرسه.. اینو از هفته قبل که چند روز مریض بوده و نرفته مدرسه یاد گرفته خلاصه با کلی حرف و حدیث راضی شد بره. خوبه این دو روزه تعطیلی همش این ور و اون بود یه روزم رفتیم خونه خالم و کلی اونجا با بچه های خاله و نوه های داییم بازی کرد اما بازم دوست نداره بره موندم تو کارش..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی