امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

مامان و امیر ناز

حساسیت امیرجون

1390/11/4 22:18
نویسنده : مامان سمیه
1,418 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز بعد یه هفته نوبت گرفتن بردمت پیش دکتر اسماعیلی. همون دکتری که وقتی سه ماهه بودی یهو از یه بچه ارووم تبدیل شدی به یه بچه ای که جز تو ماشین هیچ طوری نمی خوابید فقط این دکتر تشخیص داد شما به لاکتوز شیر گاو و کلا فراورده های اون حساسیت داری و من مجبور شدم کلا لبینیات و از برنامه غذاییم حذف کنم و خیلی زود استخوان درد گرفتم. فدای سرت خوبیش این بود که تو خوب شدی و من تا 2 سالگیت رعایت کردم. دیروز به این خاطر بردمت که امسال از اول پاییز همش سرفه و علایم سرماخوردگی همراهته. دکتر هم گفت که این بخاطر حساسیت فصلی که داری و باید کلی رعایت کنیم و قرص بخوری. در ضمن محیط مهد هم زیاد واست خوب نیست و کمتر باید بری بخصوص در هوای سرد اصلا نباید بری چون حساسیتت تشدید میشه. جالب اینجاست بین این همه حرفای دکتر تو سریع بعد از بیرون اومدن بهم گفتی دیدی مامان اقای دکتر گفت نباید مهد بری؟!! منم گفتم مامان گفت وقتی میری باید مواظب خودت باشی قربونت برم که فقط می خوای یه جوری از مهد رفتن فرار کنی. قبل رفتن با یه دختری دوست شدی وقتی ازت پرسید که خواهر داری زود گفتی نه من تنهام یه دونه ام. بعدا بابایی بهم گفت وقتی باهاش بودی به بابایی گفتی به مامان بگو واسم یه خواهر بیاره باهام بازی کنه. قربونت برم که تازگیها گیر دادی و ازک خواهر و داداش می خوای. کاش به همین سادگی که تو فکر می کنی بود با این اوضاع مملکت از پس مخارج یکی بر اومدن کلی هنر می خواد....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

محمد
5 بهمن 90 13:36
بابا بچه گناه داره در ثانی رزق وروزی خدا میده ؟ چکار مملکت دارید ؟
شاد باشید وسلامت


درست می فرمایید ولی........
روح انگیز مامان سیاوش
5 بهمن 90 14:32
سلام سمیه جان خوبید
خدا بد نده عزیزم
منم تو فصل پاییز و زمستون الرژی دارم و بینیم خود به خود کیب میشه
ببین چقدر تو خونه بهش خوش میگذره که دلش نمیخواد بره مهد
خوب سمیه جون تا دیر نشده یکی دیگه بیار مامانم همیشه میگه بچه که یکی باشه تنها میمونه در اینده نه خواهری نه برادری پس تا دیر نشده دست به کار شو
دفعه دیگه که بهت سر زدم ببینم از نی نی تو راحت نوشتی ها
امیر جون اینم حمایت از تو خاله جون
نظر جدید دادم دوست داشتی بخون
تا یه برنامه دیگه خدافظ عزیزم
نه ببخشید مامان اینده



مرسی روح انگیز جون که بهمون سر می زنی کاش همینقدر راحت بود تا خدا چی بخواد
مامان سارا
6 بهمن 90 8:34
به به به چه وب زيبايي
حال كرديم از اين همه زيبايي
چقدر قالبش خوشمله
اميرنازو كه ديگه نگو واقعا نازه
اسپند براش دود كن


مرسی عزیزم
مامان سارا
6 بهمن 90 8:35
آخي چقدر گناه دارن اين بچه هاي يكي يدونه باوركن منم خيلي دلم ميخواد يه خواهر يا يه داداشي براي سارا بيارم ولي چه كنم كه نميشه
مامان سارا
6 بهمن 90 8:35
عزيزم اگه موافق به تبادل لينكي اطلاع بده تا من شما رو لينك كنم مرسي
عمه لارا
7 بهمن 90 0:33
سلام مامان مهربون
پسر خیلی نازی دارید
اگه دوست داشته باشید همدیگرو لینک کنیم؟
منتظر اجازم؟


سلام عزیزم نیاز به اجازه نبود
كاكل زري يا نازپري
7 بهمن 90 22:31
آخي اين امير خان واقعا" پسر نازيه بزنيم به تخته خدا حظش كنه . بچه هاي اين درو زمونه بيشتر وقتشون تو مهدند بزرگ تر ها هم سر كار زمونه بدي شده خاله جون ولي ميكذره گل پسر
زهره مامان نیایش
7 بهمن 90 23:24
ان شا الله که گل پسرت همیشه سالم باشه و شاد واقعا هم خیلی سخته که آدم خودش بتونه تصمیم بگیره یه بچه دیگه هم داشته باشه حالا کار به وضع مملکت و اقتصاد هم که نداشته باشیم خود بچه کلی سختی داره که وقتی فکر میکنی دوباره از نو شروع میشه حاملگی سخت و زایمان و نوزادی و واااااااااااااای نمیدونم چی بگم به قول خودت هر چی خدا بخواد
مامان اميرحسين
8 بهمن 90 11:49
سلام واقعا امير نازه از آشناييتون خوشحال شدم ايشالا سفرهاي آينده بيشتر ميمونيم شايد همديگه رو ملاقات كنيم


ایشالا حتما
مامان یسنا
8 بهمن 90 15:35
سلام دوست عزیزم وسلام به گل پسر امیر جون.من دیشب متوجه شدم وخیلی دلم شکست واقعا دردناکه.فرزندامون یه سرفه میکنند ما اتیش میگیرم چه برسه که خدایینکرده کنارمون نباشن.امیر جون دوست داریم



واقعا همینطوزه فکرش قلبمو بدرد می اره
مامان هلیا
8 بهمن 90 18:52
وای خدا بد نده خدا حفظش کنه امیر جون رو


مرسی خاله جون
مامان نسترن
8 بهمن 90 20:16
وای عزیزم ....نبینم امیرناز خاله مریض باشه...شیطون خوب فرصت طلب هم هست(مهد نمیرم)


واقعاااااااااا
ameye lara
8 بهمن 90 23:58
mamane mehrabon man shoma ro link kardam ama laraei to linke shoma nist
مامان یسنا گلی
9 بهمن 90 10:37
سلام عزیز خاله.امیر جون من واقعا عاشقتم و دوست دارم آخه تو خیلی نازی.ماشاالله.
دوست دارم بی نهایت
یسنا من هم به کیوی حساسیت داره.نگران نباش خاله جون خوب میشه


مرسی خاله منم همینطور
بابای دوقلوها
10 بهمن 90 16:46
سلام. ایشالله هرچی مریضی و حساسیت هست از امیر رضای عزیز دور بشه و بره تو تن دشمنش. این گلا رو بدید به امیررضا
مامان یسنا
12 بهمن 90 19:51
راستی من اپم