وروجک با نمک من
این روزها خداروشکر خیلی در درسهات پیشرفت کردی و امتحانات ماهانه ات و نسبت به ما ه قبل بهتر دادی فهمیدم اگه هم غلط داری بخاطر اینه که چون خودت نمی تونی سوال و بخونی وقتی معلم میخونه جا می ذاری اما در کل معلمت خیلی ازت راضیه.. دیروز کلی خوشحال اومدی خونه گفتی مامانم امروز رفتم سرصف و اقای مدیر بهم دو تا کارت تلاش زرد داد منم کلی تشویقت کردم الهی مادر فدات بشه ایشالا همیشه موفق باشی..
بامزه نوشت: دیشب عزیزجون (مامانم) حالش زیاد خوب نبود قلبش درد میکرد توام که خیلی دوسش داری اصرار می کردی که ببرینش دکتر عزیز یهو بهت گفت: امیرجونم من مردم سر قبرم میای سریع گفتی : اخه عزیز من چه می دونم قبرت کجاست من بیام؟ من:عزیز: گفتم اخه بچه یه دور از جونی چیزی گفتی: خب باشه دور از جون حالا من قبر و از کجا پیدا کنم اصلا مامان اینهمه قبر اونجاست چه جوری پیداش می کنن گفتم خب اسمهای روی قبر و می خونن گفتی خوبه تا اون موقع منم سواد دار میشم باشه عزیز میام سرقبرت بعد روت و کردی سمت بابام و گفت پدرجون توام مردی میام سر قبرت می گم خدابیامرزه بعد که دیدی من چپ چپ نگات می کنم گفتی خب باشه دور از جون حالا مامان خدا بیامرزه یعنی چی گفتم یعنی خدا ببرتش بهشت گفتی اها خوبه پس پدرجون خدابیامرزتت ااااا بچه پرو رسما پدرو مادرمو...
خوشتیپم با لباس جدیدش
چقدر موقع خریدن این لباس فروشنده خوشش اومد وقتی لباس و پوشیدی می گفت از مانکنی که عکس لباس و تنش دیدیم هم خوشگل تر شدی فدات بشم ایشالا لباس دامادیت