امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

مامان و امیر ناز

جشن پایان سال و اردو

1392/2/27 13:52
نویسنده : مامان سمیه
1,525 بازدید
اشتراک گذاری

روز سه شنبه از طرف مدرسه به مناسبت پایان سال تحصیلی به همراه مامان ها بردنتون اردو.. فدات بشم که از شب قبل کلی هیجان داشتی و هی می گفتی مامان خوابمون نبره جا بمونیم صبح هم تا صدات کردم پا شدی و با هم رفتیم مدرسه و از اونجا رفتیم یه اردوگاه که مخصوص بچه های بهزیستی بود و کنار دریا بابلسر بود نفهمیدم مدیرتون چطور تونست برا شما وقت بگیره اما جای خیلی قشنگی بود..وقتی رسیدیم بعد خوردن صبحانه که تو عشق ماکارونی دستپخت مامان امیر علی و خوردی نوبت به جشن رسید و تو خوابگاه اونجا براتون جشن گرفتن و شما برامون سوره کوثر به همراه معنیش که خیلی بامزه خوندی بعد هم در نقش تابستان شعر خوندی فدات بشم که صدات از همه بلندتره.. اخر جشن هم لوح هایی که با عکس های قشنگتون بود بهمون دادن جالب اینجاست اصلا واسم نگفته بودی که تو مدرسه ازتون عکس گرفته بودن و من حسابی سوپرایز شدم وقتی با هم رفتیم و لوح و گرفتی و عکس قشنگت که مثل دانشجو ها لباس پوشیده بودی و دیدم ارزو کردم یه روزی تواین لباس در جشن فارغ التحصیلی دانشگاه ببینمت فرشته من.. بعد از اون رفتین تو محوطه و شروع کردین به بازی و تو افتاب مشغول فوتبال شدی.. جالب این بود که اصلا خسته نمی شدی و کلی پوست تنت افتاب سوخته شد..هر چند وقت یه بارم با بچه ها درگیر می شدین و پسر حساس من اشکش در می اومد اما دوباره با هم کنار می اومدین اما حسابی بهت خوش گذشت و من کلی از دیدنت کیف می کردم.. این اخرین باری که تو اردو همراهت هستم و حسابی لذت بردم..مادر دوستت رادمان همکلاس دوره دبستانم بود و کلی از اون دوران گفتیم و تجدید خاطره کردیم بازم موقع ناهار از کشمش پلویی که اوردم نخوردی و با اصرار ماکارونی خوردی ماشاالله خیلی خوب غذا می خوری و این غذا خوردنت به چشم بقیه می اومد و نازت می دادن اما همینجور که خوب غذا می خوری بد غذا هم هستی و خیلی ایراد می گیری به طوری که من غصه ام می گیره که چی واست درست کنم.. بعد ناهار هم رفتیم کنار دریا و اونجا هم حسابی بازی کردین به طوریکه وقتی ساعت 3 به طرف خونه به راه افتادیم تو راه خوابت برد...

اینم لوحی که گرفتی..

پایان نامه

پسر نازم

 

 

نازم

اون روز دریا جون می داد واسه شنا اما چون خطرناک بود اجازه ندادن

عشقم

پسر تابستانی من

ناناز

بقیه عکسارو ببینید

فرشته ام تو جشن

در حال بازی

امیرجون و عرفان

 

دوستش

پسرم حدود 25 تا کارت تلاش گرفت اخه خیلی اقا و مودب بود اینم جایزه هایی که در ازای کارت تلاشش هدیه گرفت

امیر و کادوهاش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

شازده امیر و رها بانو
28 اردیبهشت 92 1:56
سلام سمیه جون امیدوارم فارغ التحصیلی دانشگاه پسرتو جشن بگیری عزیزم منم برای بچه ها وب درست کردم کلی ازت سوال دارم خیلی چیزارو بلد نیستم


سلام عزیزم ادرس و برام نذاشتی لطفا بذار بیام پیشت
مامان ترنم
28 اردیبهشت 92 23:12
چقدر عالی . چه جای خوب و باضفایی رفتین. همیشه به شادی عزیزم.
مامان ترنم
28 اردیبهشت 92 23:14
ان شاا.. چشن فارغ التحصیلیت گلم. خیلی تو عکس خوشگل افتادی. ماشا... . مامانی حتما برای گل پسر اسفند دود کن.
مامان دینا جون
29 اردیبهشت 92 0:31
سلام ایشالا جشن فارغ التحصیلیت امیرخان گل.خدا روشکر که حسابی بهتون خوش گذشته همه عکسهات هم مثل خودت خوشگلن عزیزم
مامان گیسوجون
30 اردیبهشت 92 0:24
ای جانم خاله قربونت بره الهی همیشه موفق باشی ان شاا... جشن فارغ التحصیلی دانشگاهت
عکسات حرف نداشت بوسسسس


مرسی عزیزممممممممممممم
مامان ایمان جون
30 اردیبهشت 92 7:49
امیر جونم خوش گذشت؟ چقدر عکس لباس فارغ التحصیلیت قشنگه و بهت میاد(البته بقیه عکسا هم عالین) موفق باشی پسر گلم
مانی محیا
30 اردیبهشت 92 14:26
آخی پس حسابی خوش گذشته.. جایزه هات مبارک قندک
مامان نیایش
30 اردیبهشت 92 18:02
وای عزیز دلم چه ماه شدی هزار ما اشالله چه زود جشن پایان سال رو گرفتن ولی خب به سلامتی باشه گل پسری دیگه سال دیگه میری مدرسه به به موفق باشی امیر ناز


مرسی عزیزم
مامان نیایش
30 اردیبهشت 92 18:03
آپم
شازده امیر و رها بانو
31 اردیبهشت 92 3:22
سلام شازده امیر و رها بانو ادرس وب بچه هاست عزیزم


سلام عزیزم برای اینکه بتونم بیام در قسمت نظرات قسمت ادرس وب ادرس وبلاگت و بنویس مثل این amirnaz.niniweblog.com
شازده امیر و رها بانو
31 اردیبهشت 92 23:49
سلام عزیزم اگه درست متوجه شده باشم گذاشتم بازم مرسی
مامان ایمان جون
2 خرداد 92 11:52
امیر جووووووونی روزت مبارک
خاله فاطمه
3 خرداد 92 1:26
خاله به قربون تیپ دختر کشت بره. مثل همیشه جیگر شدی. عزیزم ایشالا فارق التحصیلی دانشگات.


مرسی خاله جونن
مامان یلدا و سروش
4 خرداد 92 18:48
میخواهم عاشقی را از تو یاد بگیرم که چنین بی وقفه در هر زمان و مکانی یادت نمیرود باید عاشقی کنی کاش من اینگونه عاشق بودم .....
مامان یلدا و سروش
4 خرداد 92 18:51
انشاالله یه روزی شیرینی فارغ التحصیلیت رو بخوریم گل پسر
شازده امیر و رها بانو
5 خرداد 92 2:32
سلام عزیزم ادرس وب mohiomari.niniweblog. com من شمارو لینک کردم ولی صفحه اتون باز نمیشه چرا؟مرسی که جواب میدی
منا مامان الینا
11 خرداد 92 9:22
سلام سمیه جان مرسی که به فکر الینای من هستی مامان مهربون ماشالا چه امیر نازی دارین خدا حفظش کنه مامانیش هم خیلی قشنگ از اردوشون تعریف کردند انگار ما هم اونجا بودیم راستی چه جالب که مامانا را همراه به بچه ها بردند اردو و اینکه ای جانم ای جانم عکس فارغ التحصیلیشو