بدون عنوان
سلام به همه دوستای نازنینم. سال نو مبارک ایندفه اینقدر دیر اومدم که بهتره با عکسها در مورد روزهایی که گذشت حرف بزنم..
مامان جونم شب قیل از سال تحویل از سفر مکه اومد و حسابی خوشحالمون کرد بماند که تو مراسم تالار حالش بد شد و مجبور شدیم ببریمش بیمارستان اما همینکه رفت و به ارزوش رسید خیلی خوبه ایشالا هفته بعد عمل می کنه و حالش خوب میشه اینجا هم مامانم و امیرنازم
اینجا هم فرشته من تو مهمونی عزیز
اینم کادوهایی که عزیز براش اورد البته یه سری از اوامری که پسری داد مثل غول سبز عزیز بیچاره اصلا نمی دونست چیه برا همین پولشو داد و من براش غول سبز و بی سیم و اژدها رو از همین جا خریدم جالبش اینجا بود که وقتی از عزیز تشکر می کرد عزیز با تعجب می گفت که من کی اینارو خریدم و من با اشاره بهش می گفتم ای بابا مکه خریدی یادت نیس؟ خلاصه کلی واسه همین خندیدیم مهم اینه که پسری خیلی خوشحال شد
با این سرعت افتصاحه اینترنت بهتره بقیه عکسا باشه برا بعد
سیزده بدر جنگ های سه هزار تنکابن
همون روز تله کابین نمک ابرود