روزهاییی برفی
سلام عشقم ببخشید که این مدت حسابی طولانی شد بیام سعی می کنم بیشتر خاطراتت و با عکس بگم این مدت پسرم کارنامه ترم 1 خودش و با نمره های عالی گرفت با این که تو اون مدت من بخاطر جراحی نتونستم کمکش کنم روز جشن هم که خانوم معلم بهش گقت از مامانت تشکر کن خیلی بامزه گفت مامانم گل یاسم عشقم دوستت دارم الهی فدات بشم که اینقدر خوش زبونی روز جشن دوستت امیرعلی طاهایی نبود تو با احساس گفتی من خیلی نگران امیر علی بودم خیلی دوست داشت باشه و شعر مادر و بخونه ناراحتم که نبود فدات بشم که اینقدر به فکر دوستتی اخه یه شعر دسته جمعی خوشگل برای مامان ها خوندین پسر نازم حسابی سواد دار شده و کلی از نوشتها و کتابها رو می خونه و مامانش ذوق زده می کنه... از روز یکشنبه برف سنگینی که خیلی هم بی سابقه بوده اومده و تو چند روزیه که تعطیل هستی و حسابی دوق می کنی روز اول که از پنجره برف و دیدی گفتی مامان مگه ایران هم برف میاد بعد که دیدی خندیدم گفتی منظورم اینه که بابل هم برف میاد؟ اخه همچین برف سنگینی و ندیده بودی بعدشم با عمه ناناز رفتیم برف بازی و ادم برفی درست کردیم و حسابی بهت خوش گدشت..
اینم پسر خوشتیپ من که کلی معلمش تو جشن با دیدنش بغلش کرد و قربون صدقه اش رفت..
اینم عشق من تو جمع دوستاش وقتی داره شعر مامان و می خونه
اینم عشقم در روز برفی
اینم امیر و فاطره
اینم کارنامه پسرم
اینم جایزه ای که امیرجونم از باباش برا کارنامه گرفت البته از بابای مامانشم پول گرفت امیرنازمم که عاشق حیوانات کیف کرد از این کتاب
بقیه عکسارو ادامه مطلب ببینید
اینم من و پسرمم
اینم عکسای حدود یه ماه قبل مهمونهای عزیزمون امیر جون و پارسا و مریم
اینم تولد فاطمه جون
اینم کیکی که برا تولد زنداداش گلم پختم