فرشته کوچولوی خاله پر کشید
سلام فرشته کوچولوی خاله... دلت نیومد از بهشت جدا شی نازنینم? نگفتی مامان فاطمه منتظرته خاله? کاش میومدی و میدیدی که اغوش گرم مامان فاطمه ات از بهشتی که توش هستی هم برات لذت بخش تره? نگفتی مامانت اینهمه منتظرت بود اینهمه تو غربت بخاطرت تنهایی و تحمل کرد و حالا که تنهاش میذاری دلش برات تنگ میشه? اخه تو این چهار ماه تو همدمش بودی
و کلی بهت وابسته شده حالا بدون تو چه کنه فرشته نازم? یادته چند تا پست قبلی چقدر واسه اومدنت خوشحال بودم? روزی که فهمیدم قراره بیای هم جمعه بود و امروزهم که پر کشیدی رفتی جمعه است..صبح زود که مامان بزرگت برام زنگ زد و خبر رفتنت و با کلی گریه بهم داد تمام تنم می لرزید از غربت مامان فاطمه ات از اینکه تنهایی چه زجری کشیده این سه روز تو بیمارستان اینکه میدیده ذره ذره بند نافت داره جدا میشه و اون هیچکاری نمیتونه بکنه فقط باباییت اونجا کنارش بوده... بدتر اینکه بهش گفتن که فرشت اش دختره فاطمه عزیزم چقدر دوست داشت یه دختر داشته باشه چقدر دعا کرده واسه سلامتیت وای خدای من فکر کردن به همه اینا قلبمو به درد میاره میدونی فرشته خاله وقتی برای بار اول باردار شدم بچه امو مثل مامانت تو چهاذماهگی از دست دادم اما من خیلی خوشبخت فودم خاله اخه فاطمه جونم کنارم بود تمام مدت که درد میکشیدم دستامو تو دستش گرفته بود و بهم دلداری میداد اما من الان خیای ازش دورم حتی نمیتونم صداش و بشنوم دارم دیوونه میشم خیلی واسش دلتنگم احساس میکنم قلبم اتبش گرفته کاش کنارش بودم و مثل اونوقتهای خودش میخندوندمش می دونی خاله مامانت خیلی مهربونه هر وقت هر کی مشکل داشت مامانت مثل یه فرشته کنارش بود حالا خودش سزاوار تنهایی نیست ایشالا زود بیاد که تنها نباشه.. خاله حالا که تو بهشتی حتما کنار فرشته منی شما اونجا به خدا نزدیکین ازش بخواه قلبت مادرت و ارووم کنه و زود زود دوبتره بفرستت پیش مامان فاطمه مامانت خیلی واسم عزیزی طاقت غصه اشو ندارم از همه معذرت میخوام اینقدر حالم خراب بود که با گوشی اومدم نوشتم خدا فرشته هاتون و براتون نگه داره