گزارش این چند روز
سلام نازگل مادر شرمنده که این دفه اینقدر دیر اومدم این چند وقت خیلی درگیر بودم مهمترینش بیماری ناگهانی مادرم بود که در استانه مکه رفتنش حسابی مارو شوکه کرد. مامانم قلبش دچار مشکل شده و باید عمل بشه و این موضوع خیلی ناراحتم کرده پنج شنبه همه امتحان ارشد داشتم و بعد از اون همه خوندن اصلا فکر متمرکزی واسه جواب دادن به سوالایی که اینهمه به نظرم اسون می اومد نداشتم. فدات بشم وقتی دیدی از ناراحتی گریه می کنم اومدی بغلم کردی گفتی مامان جونم مامان خوشگلم گریه نکن مامانت زود خوب میشه من واسش دعا می کنم. چقدر وقتی اینجوری کنارمی ارومم می کنی فرشته من. چند روز پیش رفتی به مامانم گفتی عزیز رفتی مکه واسه موفقیت من دعا کن اول پلیس بشم بعدش پرفسور.ایشالا همیشه موفق باشی نازنینم. پریشب هم زندایی واسه محراب یه جشن کوچولو تولد گرفت البته تو اخرش اومدی اخه با عمه ها رفته بودی یه جشن تو سینما که خیلی هم دوست داشتی.
بقیه تو عکسا که بعدا می ذارم الان سرعت افتضاحه
راستی یه خبر مهم یادم رفت امیر نازم پسرعمو دار شد یه پسر عمو خوشگل به اسم پرهام