امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

مامان و امیر ناز

گزارش این چند روز

1391/11/29 16:04
نویسنده : مامان سمیه
639 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازگل مادر شرمنده که این دفه اینقدر دیر اومدم این چند وقت خیلی درگیر بودم مهمترینش بیماری ناگهانی مادرم بود که در استانه مکه رفتنش حسابی مارو شوکه کرد. مامانم قلبش دچار مشکل شده و باید عمل بشه و این موضوع خیلی ناراحتم کرده پنج شنبه همه امتحان ارشد داشتم و بعد از اون همه خوندن اصلا فکر متمرکزی واسه جواب دادن به سوالایی که اینهمه به نظرم اسون می اومد نداشتم. فدات بشم وقتی دیدی از ناراحتی گریه می کنم اومدی بغلم کردی گفتی مامان جونم مامان خوشگلم گریه نکن مامانت زود خوب میشه من واسش دعا می کنم. چقدر وقتی اینجوری کنارمی ارومم می کنی فرشته من. چند روز پیش رفتی به مامانم گفتی عزیز رفتی مکه واسه موفقیت من دعا کن اول پلیس بشم بعدش پرفسور.ایشالا همیشه موفق باشی نازنینم. پریشب هم زندایی واسه محراب یه جشن کوچولو تولد گرفت البته تو اخرش اومدی اخه با عمه ها رفته بودی یه جشن تو سینما که خیلی هم دوست داشتی.

بقیه تو عکسا که بعدا می ذارم الان سرعت افتضاحه

 راستی یه خبر مهم یادم رفت امیر نازم پسرعمو دار شد یه پسر عمو خوشگل به اسم پرهام

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامی امیرین
23 بهمن 91 14:26
ایشالا که کسالت مادر برطرف میشه...
قدم نو رسیده هم مبارک.
امیدوارم همیشه این گل پسری موفق باشه همونجوری که دلش میخواد.


مرسی گلم
ستاره
23 بهمن 91 21:05
سلام سمیه جون....خوبی؟؟؟ واقعا ازت ممنونم که این روزها به یادمی عزیزمممم
مامان ترنم
24 بهمن 91 7:45
عزيزم من شما رو به یک بازی وبلاگی دعوت کردم... لطفا سري به وبلاگمون بزنيد.
مامان ترنم
24 بهمن 91 8:38
عزيزمممممممممم. چه پسري مهربوني. براي رفع كسالت مامانتون دعا مي‌كنيم.


مرسی گلمممممممممممممممممممممممممممممم
مامان دینا جون
24 بهمن 91 21:52
سلام سمیه جون بابت بیماری مادرتون خیلی متاسف شدم .امیدوارم به زودی حالشون بهتر بشه .قربووو این پسر نازنین برم که اول میخواد پلیس بشه بعد پرفسورورود پرهام جون هم پر از شادی وبرکت باشه انشاالله
مامان ترنم
25 بهمن 91 11:06
سلام عزيزم. آره . بايد جواب رو توي وبلاگ خودت بنويسي و سه نفر رو هم به اين بازي دعوت كني.
مامان نیروانا
25 بهمن 91 11:42
چقد این عکسش عسل شده، جااانم. با اون کلاه نارنجی خوشگلش! ایشالا مادر خوب میشن زود. عزیزم صفحه ی وبت همیشه یه چند تا تصویر گنده که ظاهراً از سایت وطن دانلد هست رو میذاره که نشون نمیده و از طرفی هم نمیذاره کل مطالبت نمایون بشه. اینه که جسته گریخته بهم رسید. امیرنازم رو ببوس
خلوتکده
28 بهمن 91 23:55
سلام عزیزم ممنونم ازمحبتت.خیلی ناراحت شدم بخاطر مادرتون.انشالله خداشفاش بده.میدونم لحطات سختیه شبیه شو دارم میگدرونم.انشالله خدا همه ی مادرارو درپناه خودش نگه داره. امیرناز عزیزمونو هم بخاطر قلب مهربونش میبوسم وارزو میکنم اول پلیس بشه بعدشم پروفسور
مامان پارسا
29 بهمن 91 8:07
عزیزم امیدوارم هر چه زودتر کسالت مامان برطرف بشه گل پسر رو ببوس
مامان نیایش
29 بهمن 91 18:32
عزیزم ان شا الله که حال مادرتون بهتر شده باشه و توی امتحانت هم موفق شده باشی توکل به خدا


مرسی گلم
بابا امیر
1 اسفند 91 20:12
با سلام و احترام
ماشالله امیر آقا بزرگ شده و پسر خوش اخلاقیم که هست ایشالله همیشه زنده باشه و برا مامان و باباش بهترین
ضمناً خداوند همه مریض ها رو مورد شفاعت خودش قرار بدهد من جمله مادر شما
خوش حال می شم به من سربزنید


مرسی از لطفتون حتما