عید قربان به روایت امیر
نازگلم دیروز تو مدرسه در مورد عید قربان قصه شنید و اینجوری واسه من تعریف کرد:
حضرت ابراهیم هر چی خدا بگه قبول می کنه چون خدارو خیلی دوست داره. خدا می خواست امتحانش کنه بهش گفت: گردن پسرت و ببر! اونم پسرش و برد که به حرف خدا گوش بده. بعد یه فرشته خوشگل و مهربون اومد و گفت: دست بردار خدا می خواست امتحانت کنه بجاش این گوسفند و قربونی کن!
فدات بشم که اینقدر قشنگ تعریف کردی...
پیشاپیش عید قربان بر همه مبارک در روز عرفه ما رو هم دعا کنید..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی