امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

مامان و امیر ناز

گردش مامان و امیر

1390/12/21 11:02
نویسنده : مامان سمیه
657 بازدید
اشتراک گذاری

حدود دو هفته پیش بود یه روز من و تو دو تایی خونه تنها بودیم که تصمیم گرفتم با هم بریم کمی گردش و پیاده روی. از خونه ما تا کنار رودخانه بابلسر که جای قشنگیه حدود 10 دقیقه پیاده روی. کلی و با هم حرف زدیم و رفتیم. تو راه واست یکی دیگه از سری کتابهای می می نی به اسم (می می نی گل می کشه یا نی نی ) که خیلی هم دوست داری خریدم. بعد با هم کمی کنار رودخانه قدم زدیم و تو کلی از دیدن اب ذوق کردی و غروب برگشتیم خونه. وقتی اومدیم برات کتابی که خریده بودم خومدم تو کتاب می می نی واسه مامانش نقاشی کشیده بود بعدش دیدم که توام واسه من نقاشی کشیدی و اوردی گفتی مامان من خیلی دوستت دارم این نقاشی واست کشیدم این گل و بستی مال تو . فدات بشم که اینقد مهربونی نازم تو نفس من هستی گلم. 

اینم نقاشی که واسم کشیدی خوشگلم

فدات

ایشالا هوا که گرم شد میریم کنار دریا تا دوست داری اب بازی کنی خوشگلم

نازم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

نسترن
21 اسفند 90 11:23
جانمم چقد که پسرم قلب مهربونی داره سمیه جون بازم از نقاشی هاش بگذار
سارا(مامان شهیار)
21 اسفند 90 15:00
واااااااااای من عاشق این پل هستم.کلی خاطره دارم....امیر جونم بازم اینجا عکس بنداز


چشم خاله حتما
عسل و غزل
21 اسفند 90 23:55
چه پسر نازی چه چشمای خوشگلی داره هزار ماشالا به این پسر خوش تیپ
عسل و غزل
21 اسفند 90 23:55
با اجازه لینکتون کردم


خواهش می کنم لطف کردین
مامان یسنا
22 اسفند 90 15:24
احساس یک زن در برابر ابراز احساسات عزیزانش....
وقتی مادرت بهت بگه دوست دارم حس اعتماد به نفس وغرور وافتخار
وقتی همسرت بگه....انرژی .علاقه زیاد ومهربانی وعشق بهت دست میده...
واااایییییی وقتی فرزندت بگه......لذت بخش ترین کلمه که با هیچ چیز نمیشه عوض کرد....قشنگ ترین وزیبا ترین حس دنیا

واقعا خوب گفتی دوست گلم

مامان سینا (رسایی)
25 اسفند 90 13:47
سال نو بر شما وخانواده محترمتان مخصوصا پسر گلت مبارک البته پیشاپیش


مرسی عزیزم