مهمون عزیز
چهارشنبه عسل خاله سارینا همراه مامان و باباش اومد خونمون. امیرجونم کلی ذوق کرد و قربون صدقه اش رفت البته بماند که یه بارم گریه اشو در اورد. اما در کل خیلی باهاش بهتر شده بود. کلی هم باهاش عکس گرفت. موقع عکس گرفتن بابا رضا ادا در می اورد که سارینا بخنده اما در عوض امیرجون از خنده ریسه می رفت. سارینا جونم کلی با مزه شده چهار دست و پا می ره و همه چی رو می ذاره دهنش. کم سرما خورده بود که واسش سوپ درس کردم و عسلم خورد.کلاه و شال گردنی که مامانم بافته بود هم بهش دادم که کلی ماهترش کرد. اگه خواستین عکسای خوشگل خاله رو ببینین برین به وبلاگش که تو لینک دوستان به اسم عشق مامانی و بابایی گذاشتم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی