قایم موشک بازی خانوادگی
پریشب چون از صبح خونه بودی کلی بی حوصله بود. تو خونه های اپارتمانی هم که کلا ادم زود خسته و بی حوصله میشه واسه همین وقتی بابایی اومد اصرار داشتی بریم بیرون. اون بنده خدا هم اونشب کار داشت و دیرتر اومده بود و حسابی خسته بود هر چی می خواست قانعت کنه نمی تونست. خلاصه من پیشنهاد دادم که امشب و قایم موشک بازی کنیم شب بعد بریم بیرون کلی ذوق کردی اول من چشم گذاشتم تو و بابایی قایم شدین چقدر کیف می کردی وقتی می دیدی ما دوتایی باهات بازی می کنیم. وقتی قایم می شدیم و پیدامون می کردی با صدای بلند می خندیدی و ما از خنده ات کیف می کردیم فدات بشم که اینقدر زود شاد میشی ایشالا همیشه شاد باشی گلم..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی