بعد عروسی
سلام ما اومدیم .. بعد یک هفته که در مراسم های مختلف که برا عروسی خاله جون بود برگشتیم.. این چند روز حسابی مشغول تمیزکاری خونه بعد عروسی بودیم بعدشم درسای امیر و عید قربان .. واسه همین نشد زودتر بیایم.. جونم براتون بگه که عروسی خداروشکر حسابی بهمون خوش گذشت.. سه شب پشت هم مراسم داشتیم که امیر جون بیشتر داشت با دوستاش بازی میکرد تا اینکه برقصه هر چی خواهش می کردم نمی رقصید همش می گفت مامان خجالت می کشم اخرش شب عروسی وقتی دید دوستش امیرسام پسر پسر عمه ام داره میرقصه اومد وسط و حسابی رقصید.. پسر نازم حسابی تو اون کت و شلوار بادمجونی ماه شده بود هر کی من و می دید بهم می گفت چه پسر نازی داری براش اسپند دود کن پسر خوش تیپم به همراه محراب جون عسل عم...
نویسنده :
مامان سمیه
18:45