جشن آب
فرشته کوچولو من یاد گرفته بنویسه اب بابا کلمه می نویسه واسه همین براشون جشن اب گرفتن و روز شنبه بردنشون کنار دریا و اونجا بادبادک هوا کردن و جشن گرفتن البته بادبادک امیر جون پاره شد و حسابی از این بابت عصبانی شد .. منم تصمیم گرفتم که برای شادی یه دونه پسرم خودم کیک درست کنم و براش ببرم البته من خیلی وارد نیستم اما یه مادرم دلم می خواد هر کاری از دستم بر میاد برا بچه ام انجام بدم شاید کیکی که درست کردم به قشنگی کیک های بیرون نشده باشه اما طعم عالیش مطمئنن به خاطر عشقی بود که موقع پختنش به پسر نازم داشتم وقتی دیروز کیک و بردم مدرسه دیدن صورت شاد و خندون امیر حسابی خوشحالم کرد فرشته ام چه با افتخار به من نگاه می کرد و می گفت بچه ها مامانم این کیک و خودش پخته امیر نازم اگه بدونی چقدر کیف می کردم وقتی می دیدم چقدر ذوق می کنی و با خوشحالی اومدی کیک و بریدی و همش با نگاهت ازم تشکر می کردی معلمت هم بخاطر مشارکت تو کارای مدرسه قرار شد بهت 5 تا کارت تلاش بده .. اینجا می خوام از سارا جون و مرجان جون دوستای نازنینم که تو این محیط مجازی باهاشون اشنا شدم و خیلی چیزا ازشون یاد گرفتم تشکر کنم بخصوص واسه درست کردم کیک کلی راهنماییم کردن..
اینم کیک آب
اینم فرشته ام با دوستش امیرعلی موقع بریدن کیک
اینجام با همکلاسی های فرشته ام واسه قد رشیدش اخر کلاسه
اینم اولین مشق از آب نمی دونم چرا بعضی وقتها کلاه اب و برعکس می ذاری
امروز روز دانش آموزه این روز رو به دانش آموزه کوچکم تبریک می گم امیدورام همیشه موفق باشی فرشته من
روز دانش اموز مبارک
اینم هدیه روز دانش آموز به گل نازم
اینم یه کتاب نوشتاری