سلام نازنینم واقعا شرمنده که اینقدر دیر میام نمی دونم چرا سرعت اینترنتم اینهمه پایین اومده بابایی قول داده خیلی زود واسم یه پرسرعت تر بگیره حالا تا کی... این روزها همچنان بخاطر بی حوصلگی همیشگی تو از نداشتن همبازی تقریبا هر شب میبریمت پارک.. چند شب پیش تو پارک یه دختر ناز کوچولو بود با چشمایی روشن و موهایی صاف نمی دونم چرا وقتی دیدمش حس کردم اگه دختری داشتم حتما شبیه اون خانوم کوچولو که اسمش سارینا بود میشد واسه همین وقتی داشت اسکوتر سواری می کرد و ناخوداگاه سمت اسکوتر تو که بزرگتر بود اومد رفتم کنارش و نازش کردم اونم انگار محبتم و حس کردو ازم فاصله نمی گرفت ازت خواهش کردم اسکوتر خودت و بهش بدی با بی میلی بهش دادی و اونم کمی سوارش شد و بهت د...