اولین پست سال جدید
سلام به همه.. چقدر دلم برای اینجا تنگ شده بود با کلی تاخیر اومدم.. عید امسال هم با سرعت گذشت یه چند روزی به خاطر بیماری مادرم در بیمارستان گذشت اما در کل خوب بود بخصوص سیزده بدر که از روز قبلش همراه عمه های امیرجون به ویلای کنار دریا رفتیم و حسابی خوش گذشت.. امیر خوشگلم این روزها حسابی با سواد شده و روز مادر با کاردستی قشنگش که با دستای خوشگلش درست کرده بود حسابی سوپرایزم کرد همش به باباش می گفت که بریم واسه مامان کادو بخریم که سوپرایز شه فداش بشم که معنی سوپرایز و نمی دونست و همش جلو خودم می گفت و به قول خودش نقشه می کشید اخرشم روز مادر وقتی با عمه اش رفته بودیم بیرون باباش چون وقت نداشت بیاد قرار شد عمه اش ببرتش برام لباس بگیره جالبه که خودم همراهشون بودم ولی وانمود کردم که نمی دونم داره برا من می گیره و حرفش و که می گیه عمه برا خودش داره می گیره رو باور کردم وقتی رسیدی خونه همراه باباش کادو کرد لباس و با ذوق زیاد بهم داد الهی فدات بشه مادر که باور کردی من نمی دونستم و سوپرایز شدم ... کلی این ذوق و شوق و هدیه قشنگت و بوسیدن دستام اسم ارزش داشت گل نازم..این چند رور همش خدارو شکر کردم که بهم لیاقت داد و تو فرشته نازم و بهم داد چقدر خوبه که مادر و چقدر خوبه که ترور دارم قلب مادرانه فقط به عشق تو می زنه نازنینم خیلی دوستت دارم
اینم عکس کاردستی قشنگ فرشته ام به مناسبت روز مادر
نوشته: مامان خوبم دوستت دارم تو بهشت منی ایشالا تو زنده من مرده تو قلب من هستی دوستت دارم
اینم خوشتیپ مامان روز اول عید