امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

مامان و امیر ناز

شام قریبان امیر

1391/9/10 12:35
نویسنده : مامان سمیه
1,113 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم ببخشید که این روزها زیاد دستم به نوشتم نمی ره امسال روز عاشوار بر خلاف سالهای قبل خاله فاطمه باهامون نبود و برگشت تهران ما صبح رفتیم بیرون غروب چون تو دوست داشتی بری مراسم اتیش زدن خیمه ها رو و به قول خودت رزید (یزید) رو ببینی با بابایی رفتی و من همراه عمه راحیل رفتم تکیه. وقتی برگشتی هم با حرارت از یزید و اتیش زدن خیمه ها واسم تعریف کردی.. امسال بیشتر درک می کردی و بیشتر دوست داشتی همراه بابا بری عزاداری.. می گفتی من مردم و باید برم مردونه.. فدای مرد کوچکم بشم من.. شمع های روشن شام قریبان هم خیلی برات جالب بود همش سوال می کردی اخرشم برات چند تا شمع روشن کردم شرمنده نشد عکس بگیرم..

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

کاکل زری یا ناز پری
10 آذر 91 18:15
امیر جونم قبول باهش حسابی سنگ تموم گذاشتی مرد کوچک. چرا دست و دلت به نوشتم نمیره عزیزم ما همیشه منتظر نوشته های قشنگت هستیم خصوصی داری گلم
نگارین(عروس دلشکسته)
11 آذر 91 7:08
خوشگلم رمز رو خصوصی برات فرستادم
ستاره
11 آذر 91 12:22
اینجور مراسما خیلی برای بچه ها جالب و هیجان انگیزه
ستاره
12 آذر 91 10:16
سلام عزیز.... به لطف شما عکس خواهرزادم به فینال راه پیدا کرده ....بازم زحمت دارم برات که تو وبلاگ میثمک با رعایت قوانین به عکس 1142 رای بدی..... خیلی خیلی ازت ممنون میشم http://meysamak.blogfa.com
مامان دینا
12 آذر 91 22:47
عزاداریت قبول عزیز دلم.امام حسین نگهدارت باشه.