صداقتت من و کشته
پریشب همراه یکی از دوستای باباییی عمو جواد به همراه خانمش شیما جون و فرشته نازش فاطمه خانم رفتیم بیرون البته عمه ناناز امیرجونم بود. جالب اینجا بود که وقتی شیما جون ازش پرسید دخترم خوشگلهه ؟ برگشت گفت نه البته خوشگله اما زیاد نه اخه بداخلاقه واییییییی حالا فاطمه خیلی نازه اما چون اون شب خوابش می اومد زیاد سرحال نبود شیما جونم بنده خدا گفت راست می گه پسرم خودش خیلی قشنگتره.. بعدا بهش گفتم مامان اخه فاطمه کوچولو خیلی خوشگله حرفت درست نبود! گفت خب مامان اره خوشگله اما بداخلاقه سارینا رو بیشتر دوست دارم خوشگلتره... دیشب هم همراه خاله کوجیکه و دوستش نسیم که کلی هم باهوش جوری و همش باهاشون در حال رفتن به سوپری و خرید کردنی.. رفتیم پارک البته خاله فاطمه به قول تو تهرانه هم بود کلی بهت خوش گذشت عاشق سرسره بازی هستی گلم اینقد بازی کردی که خیس عرق شدی فدات شم بعدشم واست توپ خریدیم و 4 تاییمون و مجبور کردی باهات توپ بازی کنیم.. اخرشم انرژیت تموم نشد و به زور یک شب رفتیم خونه....
اینم پسر خوشگلم
اینم عکس فاطمه خانم عمو جواد